دامون

وب شخصی

دامون

وب شخصی

گفت‌وگو با بلقیس سلیمانی به بهانه‌ی آخرین اثرش «شب طاهره»

بهنام رضائی زاده/ بعد از سال‌ها نوشتن نقد نزدیک به ده سال می‌شود که پیوسته داستان می‌نویسد. برنده‌ی جایزه‌ی ادبی مهرگان و اصفهان است. او را یکی از زنان نویسنده‌‌ی مطرح حال حاضر ادبیات فارسی می‌دانند. راوی زندگی‌های گرفتار سنت در برخورد با پدیده‌‌ای به اسم مدرنیسم است. زن‌ در اغلب کارهایش از شخصیت‌های محوری است. کارشناسی ارشد فلسفه دارد و شاید به همین دلیل باشد که در آثارش دنبال موضوعاتی می‌گردد که عمق داشته باشند. «بلقیس سلیمانی» نویسنده‌ی کرمانی پایتخت نشین بعد از اثرش «من از گورانی‌ها می‌ترسم» که توسط نشر چشمه چاپ شد با فاصله‌ زمانی کوتاهی «شب طاهره» را با نشر ققنوس در پاییزامسال روانه بازار کرد. به بهانه‌ی این اثر به گفت‌وگو با او پرداختیم. از نحوه‌ی روایت «شب طاهره» و پرداختن به موضوعی جدید -که شاید تا چند سال پیش گفتن از آن ممنوع بود- از او پرسیدیم. در آخر نیز نظرش را در مورد داستان کرمان خواستیم. او با تمام مشغله‌هایش و ترافیک مصاحبه‌ها با تامل به سوال‌های ما پاسخ داد.

نگاهی به فیلم «یک جنگ»

روایت فیلم و درونمایه

فیلم «یک جنگ» یکی از نامزدهای بخش بهترین فیلم خارجی زبان جوایز اسکار امسال است. این فیلم ساخته‌ی "توبیاس لیندهولم" کارگردان دانمارکی است که سابقه فیلمنامه‌نویسی برای فیلمی چون شکار(2012) را نیز دارد. «یک جنگ» نگاهی به حضور ارتش دانمارک در جنگ افغانستان است. داستان فیلم حول زندگی فرمانده‌ی ارتش به نام "کلاوس پدرسن" در افغانستان و خانواده‌ی او در دانمارک می‌گذرد. تا میانه‌ی فیلم ما با خانواده‌ی کلاوس و خود او آشنا می‌شویم. همسر او در غیاب کلاوس از سه فرزند خردسال خود نگهداری می‌کند. از قسمت درگیری در منطقه‌ی تحت فرماندهی کلاوس فیلم به موضوع اصلی خود وارد می‌شود. یعنی تا قبل از این حمله، فیلم در حال مقدمه‌چینی برای بیننده است. این پیش‌موضوع با دو روایت موازی جلو می‌رود.


پیشنهاد ماه:

کتاب:

شب طاهره/ بلقیس سلیمانی/ انتشارات ققنوس

آخرین رمان بلقیس سلیمانی موضوعی تازه دارد اگرچه نقدهایی به آن وارد است. اما در این بلوای نوشتن، "شب طاهره" رمان خوبی است.

دیگری/ آرتور شنیتسلر/ ترجمه علی‌اصغر حداد/ نشر ماهی

مجموعه داستان "دیگری" شامل 23 داستان کوتاه است از نویسنده‌ای متعلق به حدود صد سال پیش است اما شنیتسلر در داستان‌هایی مانند "پسر" و "نیکی؛ بی‌تظاهر و بی‌ریا" نشان داده...


نگاهی به فیلم "ویرانه‌ی غمگین"


فیلم "ویرانه‌ی غمگین" (تباهی آبی) روایت ناگفته‌ها است. فیلمی که بیشتر از آن‌که بر محور گفت‌وگو استوار باشد بر رخدادهای کوچک و بزرگ و دادن اطلاعات به بیننده به صورت تدریجی است. فیلم شروعی شبیه "خانه‌ی خالی" ساخته‌ی "کیم کی دوک" دارد. البته این شباهت با گذشت دقایقی از فیلم رنگ می بازد. "دوایت" مردی حدود سی ساله است که در خانه‌های مردم در زمان غیبت آن‌ها از خانه استفاده می‌کند و شب‌ها در یک ماشین رها شده می‌خوابد. شاید چند دقیقه‌ی اول فیلم، بپندارید با فیلمی با موضوعی کلی مانند هدف زندگی روبرو شده باشید. اما با خبری که توسط پلیس به دوایت داده می‌شود به یکباره با دگرگونی در شخصیت مواجه می‌شوید. انگار که این فیلم به همان هدف زندگی می‌پرازد اما از جنبه‌ی دیگری، هدف زندگی شخصیت اصلی فیلم دوایت که "انتقام" است.



نگاهی به رمان «تاریک ماه» نوشته‌ی منصور علیمرادی-نشر روزنه


نقد رمانی که مشکلات فراوانی دارد کار آسانی است. بر اساس اصول از پیش تعریف شده -مانند فالش در موسیقی - با یک بار خواندن متن بیرون زدگی‌ها مشخص می‌شوند. اما بررسی رمانی مانند "تاریک ماه" که چهارچوب مشخصی دارد و تقریبا هر قسمتش از یک برنامه پیروی می‌کند کار دشواری است.

"تاریک ماه" سرگذشت میرجان مردی از رودبار است که به دلیل بدهی برادر مرده‌اش به اشرار، گروگان آنها می‌شود و زندگی‌اش دگرگون می‌گردد، دگرگون شدنی که نیمه‌ی تاریک زندگی و آینده را به میرجان نشان می‌دهد. نیمه‌ای سراسر ناکامی و اشتباه و دردسر. میرجان که به هیچ یک از معشوقه‌هایش نمی‌رسد یکی را طبیعت با گزیدن مار از او می‌گیرد و دیگری را انسان‌ها ، آخرین معشوقه‌اش "هانی" که در خیالپرادزی میرجان جان می‌گیرد -حتی در خیال با او به زندگی آرام هم می‌رسد- عاقبت خوشی در واقعیت برای میرجان ندارد. شاید قسمتی که در توجه به مضمون تاریک ماه کمتر دیده شده است اشتباهات خود میرجان در برخورد با مسائل بوده است، مانند عدم صبر برای کمک پدرش و فرار کردن و حتی کشتن برادر خورشید.

با نگاه موردی به پرفورمنس‌های کرمان

همیشه سوال بوده که آیا می‌توان بعضی کتاب‌ها را نخواند، بعضی فیلم‌ها را ندید، تئاترهایی را نرفت. با کمی تحقیق و تجربه می‌توان به جواب رسید. عمر آدمی آن‌قدر نیست که صرف مواردی بی‌فایده شود. هدف این نوشتار نه نقد یک نمایش خاص در کرمان بلکه نشان دادن نبود پشتوانه‌ی فکری مطالعاتی در قسمت‌هایی از هنر و ادبیات کرمان است. برای مثال نمایشی در کرمان اجرا می‌شود - با احترام به زحمت مجریان کار- که یک اشتباه فاحش در هنر کرمان بوده است. چند سال پیش گروه نمایشی مدعی اجراهای پرفورمنس در کرمان شد که در همان زمان با نقدهایی روبرو گردید. اما به نظر آن جریان تاکنون ادامه داشته و دارد. نمایش "منا" (در داخل پرانتز(پرفورمنس!)) از اواخر آذر‌ماه در پلاتوی نمایش کانون هنر به اجرا درآمد. اثری که می‌توان تنها نام نمایش بر آن نهاد تا پرفورمنس.


اجرای ویدئویی "گاهی انجام کاری به هیچ ختم می‌شود" (۱۹۹۷)

"فرانسیس آلیس" یک قطعه یخ بزرگ را میان خیابان‌های مکزیکو سیتی به مدت ۹ ساعت هل داد تا یخ به طور کامل ذوب شد.


پنج سالگی

با تمام نوشتن‌ها و ننوشتن‌ها.

نگاهی به رمان "جناب آقای شاهپور گرایلی همراه خانواده"/ فرهاد بابایی/ نشر چشمه


رمان فرهاد بابایی روایت زندگی خانواده‌ای شش نفره است که با ورود مادربزرگ خانواده در فصل اول و بحث قرعه‌کشی وامِ محله، زندگی خانواده‌ی گرایلی وارد مرحله‌ی جدیدی می‌شود. راوی داستان پسر نوجوان خانواده است که زبان تند و زننده‌ای دارد. بهتر است ابتدا به زبان راوی و نوع انتخاب کلمات و دایره لغات او پرداخته شود. فرزین نماینده و در جاهایی از کتاب نماد نسل جدید (بخوانید همان نسل دهه‌ی هفتاد) در طبقه‌ی متوسط رو به سقوطِ جامعه‌‌ی ایرانی است. نویسنده در رمان تلاش کرده به زبانی برای راوی برسد که بی‌قیدی و بی‌تفاوتی این نسل را به نمایش بگذارد: استفاده بیش از حد از ناسزا، توصیف پدر و مادر و دیگر اعضای خانواده به شکل کاملا منفی و منفعت‌طلبانه از سوی او، انجام کارهای تکراری از جمله تف انداختن روی دیوار حیاط و غیره...

عدم رعایت اصول حرفه‌ای از سوی نشریه‌ای که مدعی سابقه و حرفه‌ای بودن در استان کرمان است جای تامل دارد. در تاریخ چهارم آذر نشست تخصصی نقد رمان "تاریک ماه" به کوشش "کانون داستان نویسان کرمان" و اداره کل امور فرهنگی دانشگاه باهنر برگزار شد. هفته نامه‌ی استقامت در شماره‌ی 507 خود مورخ 7 آذر خبر این جلسه را درج کرد. خبری که در عنوان "اداره امور فرهنگی دانشگاه باهنر" را به تنهایی برگزار کننده‌ی جلسه دانسته و در حرکتی غیرحرفه‌ای تر عکس جلسه را برش داده و بدون درج نام عکاس به چاپ رسانده. نخست آنکه می‌توان به راحتی گفت که اکثر کارهای لازم برای برگزاری جلسه بر عهده ی کانون داستان‌نویسان بوده است. دوم آنکه برش عکس و درج آن بدون اجازه از عکاس در شان این نشریه نبوده است.


گزارشی از جلسه‌ی نقد در روزنامه‌ی فرهیختگان

نقدی کوتاه بر رمان "این سگ می‌خواهد رکسانا را بخورد" نوشته‌ی قاسم کشکولی


در نگاهی اجمالی به رمان "این سگ می‌خواهد رکسانا را بخورد" مشاهده می‌شود که رمان دارای طرح و چهارچوبی مدون است. نویسنده در رفت و برگشت‌ها و تکرارها برنامه ریزی داشته است و هدفی را دنبال می‌کند. زبان و روایت در خدمت پیشبرد رمان هستند (به غیر از یکی دو مورد که راوی از تک‌گویی درونی به تک‌گویی نمایشی می‌لغزد). فصل و خطوط اول رمان با یک رخداد و به نوعی مهم‌ترین رخداد رمان که همان سقوط رکسانا است آغاز می‌شود که خود به تقویت تعلیق کمک کرده است. شخصیت‌‌های رمان که از دیدگاه راوی و شخص اول رمان معرفی می‌شوند _با درنظرگرفتن غیرقابل اعتماد بودن راوی و تداخل زمانی- به نسبت خوب پرداخت شده‌اند. تنها موردی که شاید تاحدی خواننده را از متن دور کند تکرارهای گاها بیش از حد به خصوص در یک چهارم پایانی رمان_در به خاک سپردن رکسانا- است.