نبرد اخلاق و زندگی
نگاهی به فیلم «یک جنگ» 1
روایت فیلم و درونمایه
فیلم «یک جنگ» یکی از نامزدهای بخش بهترین فیلم خارجی زبان جوایز اسکار امسال است. این فیلم ساختهی "توبیاس لیندهولم" کارگردان دانمارکی است که سابقه فیلمنامهنویسی برای فیلمی چون شکار(2012) را نیز دارد. «یک جنگ» نگاهی به حضور ارتش دانمارک در جنگ افغانستان است. داستان فیلم حول زندگی فرماندهی ارتش به نام "کلاوس پدرسن" در افغانستان و خانوادهی او در دانمارک میگذرد. تا میانهی فیلم ما با خانوادهی کلاوس و خود او آشنا میشویم. همسر او در غیاب کلاوس از سه فرزند خردسال خود نگهداری میکند. از قسمت درگیری در منطقهی تحت فرماندهی کلاوس فیلم به موضوع اصلی خود وارد میشود. یعنی تا قبل از این حمله، فیلم در حال مقدمهچینی برای بیننده است. این پیشموضوع با دو روایت موازی جلو میرود. یک روایت در دانمارک میگذرد که نشاندهندهی درگیری یکی از پسرهای خانواده در مدرسه، تمکین نکردن وی از مادرش، مسموم شدن پسر کوچک با دارو و در آخر تشویش مادر و وادادگی در کنترل خانواده است. در روایتی که در افغانستان و برای کلاوس(پدر خانواده) نقل میشود با کشته شدن یکی از سربازان در شروع فیلم، مشکلات روحی «لاسی» سربازی که در کشته شدن دوستش خود را مقصر میداند، کمک پزشکی به یکی از اهالی روستای نزدیک به کمپ ارتش و در نهایت با کشته شدن خانوادهی افغان به دست طالبان به خاطر ارتباط با ارتش خارجی روبرو هستیم.
این موارد که ذکر آنها رفت بعد از حمله به گروهانِ کلاوس در لایهی زیرین فیلم قرار میگیرند. "کلاوس پدرسن" به دلیل صدور دستوری که منجر به کشته شدن یازده غیرنظامی افغان شده است از خدمت تعلیق میشود و به دانمارک برمیگردد تا مراحل قانونی و قضائی را طی کند. از این مرحله فیلم وارد درونمایهی اصلی خود میشود که اگرچه در تمامی دقایق ابتدایی فیلم نیز به نوعی پخش بوده اما زمانی که دو روایت دانمارک و افغانستان یکی میشوند و روند بررسی پرونده قضائی به تصویر درمیآید دورنمایه ظاهر میگردد. کلاوس برای نجات جان سرباز زخمی تحت امرش "لاسی"–که کلاوس به نوعی خودش را مقصر در زخمی شدنش میداند- جان یازده غیرنظامی افغان که هشت نفر آنها کودک بودهاند را میگیرد. معاملهای که اگرچه کلاوس به صورت (ظاهرا) غیرعمد مرتکب آن شده اما درگیری ذهنی و وجدانی او را به دنبال دارد. کلاوس اگر در دادگاه اعتراف کند که از حضور نظامیان در منطقه مطمئن نبوده و دستور شلیک موشک را داده است به چهارسال زندان محکوم خواهد شد. اما در نهایت با فشار خانوادهاش و دروغ او و همرزمش به نام "بوچر" تبرئه میشود. ولی در طی جلسات دادگاه و در خانه، کلاوس دچار درگیری فکری و اخلاقی است.
منظر اخلاقی فیلم
در اینجا لازم است ذکر بسیار مختصری از اخلاق و علم اخلاق برود. "ماکس وبر" در «پیشهی سیاست» میگوید: «باید کاملا آگاه بود که سبب رفتار اخلاقی میتواند دو نوع حکم کاملا متفاوت و آشتیناپذیر باشد؛ رفتار میتواند به سبب "اخلاق غایات مطلق" انجام گیرد و یا به سبب "اخلاق مسئولیت"». توضیح سادهی این دو نوع حکم به این صورت است که فرد با "اخلاق غایات مطلق" مقاصد خیری از نظرخود دارد و در تلاش برای رسیدن به آنها است اما اگر به نتیجهی نامناسب برسد به نوعی خود را مسئول نمیداند. اما در "اخلاق مسئولیت" فرد باید تمامی جنبههای محتمل و قابل پیشبینی عمل خود را در نظر بگیرد و به خصوص نتیجهی عمل او که ممکن است برای دیگر انسانها عواقبی داشته باشد. "امیل دورکیم" دیگر بنیانگذار جامعهشناسی بین قواعد عمل اخلاقی با عمل فایدهگرا تفاوت میگذارد و عواقب عمل فایدهگرا را مرتبط و برگشت به خود شخص میداند اما عمل اخلاقی وقتی با «وظیفه» مرتبط می شود دورکیم نتیجه میگیرد که هدف عمل اخلاقی باید رساندن خیر به جامعه باشد. زمانیکه اخلاق غایات مطلق محدود شود و اخلاق مسئولیت زنده گردد و بر طبق اخلاق کانت که –"ماکس هورکهایمر" در مقاله «ماتریالیسم و اخلاق» تفسیر میکند- باید افراد را هدف بدانیم و نه ابزار (امری که اگرچه در جامعه بورژوازی تحقق یافتنی نیست)، فرد خود را مسئول احساس میکند و وظیفه را برای وظیفه انجام خواهد داد. 2
کلاوس پدرسن در لحظه تصمیم میگیرد که جان سرباز هموطنش را نجات دهد و شاید به این فکر نمیکرد که با دستور او یازده انسان بیگناه(بر طبق مدارک دادگاه در فیلم) کشته شوند. او به عواقب ممکن کردار خود تامل نکرده و یا اگر هم اندیشیده بوده باشد، هموطن خود را در اولیت قرار داده است. در حالیکه کلاوس در ابتدای فیلم هدف حضور ارتش دانمارک در افغانستان را کمک به مردم افغان برای ساختن دوبارهی کشورشان بیان میدارد. او به مرد افغان برای درمان بیماری دخترش کمک میکند اما طبق قوانین و "وظایف" از پذیرفتن آنها در کمپ ارتش خودداری میکند، عملی که مسبب مرگ خانوادهی افغان میشود. کلاوس قبل از برگزاری دادگاه میخواهد اعتراف کند و به زندان برود اما با مقاومت زنش روبرو میشود که نگاهی متفاوت دارد و اخلاق خود را بر بنیان خانوادهاش بنا کرده است . «ماریا» همسر کلاوس بعد از دیدار وکیل به وی میگوید: « شاید هشت تا بچه رو کشته باشی اما سه بچه زنده در خانه داری». جملهای که علاوه بر خود او بیننده را نیز دگرگون میکند. آیا کلاوس باید یک عمل خلاف اخلاق دیگر انجام دهد و برای سه فرزندش پدری کند یا باید عواقب عمل خود را بپذیرد؟ در اینجا به بحث مراقبت و تنبیه وارد نمیشویم چرا که خود فیلم هم در این مورد نظری نداده است. فیلم حول اخلاق میگردد، این که اخلاق از انسان تا انسان فرق میکند؟ آیا اخلاق فردی است یا جمعی؟ اخلاق از جامعهای تا جامعهی دیگر تا چه اندازه فرق میکند؟ اینها سوالات فراوانی است که مخاطب را درگیر میکند. دورکیم تاکید فراوانی بر اخلاقگرایی فردی مبتنی بر عقلگرایی دارد. هرچه جامعه در بُعد اخلاقی به سمت جامعهای غیراحساسی حرکت کند بر تعقل اخلاق افزوده میشود. دیگر لذایذ و احساسات، محلی در اخلاق نخواهند داشت و جایی برای قوم پرستی، تفاوت منطقهای اخلاق و شفقت شوپنهاوری نمیماند. شفقت و احساسی که نژاد و هموطن خود را به دیگر انسانها ترجیح میدهد. مانند صربها که به خاطر صربهای آن طرف مرز و برای اتحاد به کشتار مردم بوسنی دست میزنند، قوم یهود برای بازپسگیری سرزمین موعود مردم را از دم تیغ میگذراند و کلاوس در لحظه و ثانیه جان سربازش را ترجیح میدهد. اینها را شاید بتوان در نتیجهی فقدان عقل، اخلاق کانتی و علم و درعوض جولان تفکرات چند دههی اخیر رومانتیکها، پستمدرنهای بازیگوش و خردگریز در عرصهی جامعه (در منظرگاه جهانی) دانست.
نکات دیگر
فیلم «یک جنگ» نکات ریز دیگری نیز دارد. برای نمونه بعد از اعلام رای دادگاه، در هنگامی که ماریا همسرش را در آغوش میگیرد بیننده این صحنه را نصفه و از پس ستون میبیند تا به نوعی صورت کلاوس مخفی بماند. دیگر آنکه در صحنهی ماقبل آخر فیلم کلاوس به پاهای کودک خود نگاه میکند و پاهای کوچک کودک افغان در ذهنش تداعی میشود. کودکی که میتوانست او را نجات دهد. این صحنه ناخودآگاه کلاوس را نشان میدهد که برای او تأثر روانی بر اثر یک تداعی را به دنبال دارد. فیلم «یک جنگ» ساختهی کارگردان جوانی است که میتوان آن را فیلمی اخلاقگرایانه داست. این فیلم با چشمپوشی از بعضی ضعفهایش حرفهای مهمی برای گفتن دارد.
پانویس:
1. ترجمه (A War) به یک جنگ و استفاده از معنای "یک" به دلیل تاکید فیلم بر تعداد و واحد بودن اسم است و نه معنی اسم نکره.
2. قسمتهایی برگرفته از: خرد جامعهشناسی(1377)، یوسف اباذری، انتشارات طرح نو.
کارگردان: توبیاس لیندهولم
بازیگران: پیلو اسبک، سورن مالینگ، توا نووتنی
محصول کشور دانمارک
- سه شنبه, ۲۷ بهمن ۱۳۹۴، ۱۱:۳۳ ب.ظ