نگاهی به مجموعه داستان «گاه گرازها» نوشتهی رضا زنگیآبادی-نشر روزنه و همراه
ابتدا باید اعتراف کرد که نوشتن در مورد مجموعه داستان به نوعی دشوارتر از رمان است. در یک مجموعه ممکن است چند داستان مختلف با پرداخت های متفاوت وجود داشته باشند. با این اوصاف مجموعه داستان «گاه گرازها» را میتوان به رشتهکوهی مانند کرد که چند قله و بلندی دارد و چند دامنه در پایین این رشته کشیده شدهاند. بهتر است داستانها را بر همین اساس تقسیم کرد. از میان هشت داستان مجموعه میتوان داستانهای «گاه گرازها»، «چوپان« و «زیر سقف گور« را قلههای این مجموعه دانست (دو داستان «گاه گرازها» و «زیر سقف گور» داستان پیوسته هستند)، در ادامه داستانهای «جانشین» و «قبل از تحویل سال» را بلندیهایی دانست که شکل دیگری از روایت دارند. سرانجام داستانهای «اگر کلاغها»، «پلنگ برنز» و «نیشابور» از لحاظ فرم و دورنمایه در ردهی دشت و دامنهی این مجموعه قرار میگیرند (هرچند داستان «نیشابور» قابلیت بودن در بلندیها را از لحاظ آگاهی راوی دارد).
- ۰ نظر
- ۲۴ ارديبهشت ۹۵ ، ۲۰:۴۵