نقدی کوتاه بر رمان "این سگ میخواهد رکسانا را بخورد" نوشتهی قاسم کشکولی
در نگاهی اجمالی به رمان "این سگ میخواهد رکسانا را بخورد" مشاهده میشود که رمان دارای طرح و چهارچوبی مدون است. نویسنده در رفت و برگشتها و تکرارها برنامه ریزی داشته است و هدفی را دنبال میکند. زبان و روایت در خدمت پیشبرد رمان هستند (به غیر از یکی دو مورد که راوی از تکگویی درونی به تکگویی نمایشی میلغزد). فصل و خطوط اول رمان با یک رخداد و به نوعی مهمترین رخداد رمان که همان سقوط رکسانا است آغاز میشود که خود به تقویت تعلیق کمک کرده است. شخصیتهای رمان که از دیدگاه راوی و شخص اول رمان معرفی میشوند _با درنظرگرفتن غیرقابل اعتماد بودن راوی و تداخل زمانی- به نسبت خوب پرداخت شدهاند. تنها موردی که شاید تاحدی خواننده را از متن دور کند تکرارهای گاها بیش از حد به خصوص در یک چهارم پایانی رمان_در به خاک سپردن رکسانا- است.
- ۰ نظر
- ۱۵ مهر ۹۴ ، ۰۰:۵۱