- ۲۳ دی ۹۰ ، ۲۱:۲۴
نام کوین کارتر چند روزی ست مدام مثل خوره به جانم افتاده، همانطور که رفیقم شده بلای جانم نیز هم، عکس هایش را تعدادی دیده بودم اما خودش را نه، زندگیش را نه، عکس معروفش-شاید بهتر است بگویم عکس های معروفش- انسان را بلند می کند با مغز می کوباند به زمین و تا چند روز ... . اما برای وصف خودش همین نوشته اش قبل از خودکشی در سنی نزدیک 33 سالگی مرا کافی ست که کنار کامو کسی دیگری را ببینم که ... بگذریم، این کارتر کجا و آن ... از این نیز بگذریم، این سفیدِ آفریقای جنوبی کجا و آن ... از این نیز می گذرم و تنها حرف هایش را می خوانم:
« افسرده شده ام ... بدون تلفنی ... پولی برای اجاره ... پولی برا حمایت از کودکان ... پول!!! ... من مکیده شده ام (خالی گشته ام) توسط خاطرات زنده از کشتن و خشونت و درد... از گرسنگی کشیدن و زخمی شدن کودکان، از ماشه چکاندن مسرورانه ی مرد دیوانه، اغلب پلیس، از جلادان قاتل ... می روم تا به کِن بپیوندم (همکار تازه درگذشته اش، کِن اوستربروک) اگر خوش شناس باشم.»
پ.ن: عکس های گرفته شده توسط کوین را خود بیابید من توان گذاشتن آنها را ندارم.
«مصر در پایان مرحله نظام قرار دارد». این گفته ی محمد البرادعی نه در وقایع اخیر بلکه چند ماه قبل از اعتراضات گسترده در مصر بیان شده است. در اواخر سال 2010 انتخابات پارلمانی برگزار شد، انتخاباتی که البرادعی آن را تحریم کرد و حسنی مبارک با دستگیری نزدیک به 1400 نفر از کسانی که امکان حضور آنها در پارلمان می رفت و همچنین مهندسی انتخابات، توانست مجلسی یکدست و موافق خود ایجاد کند. از همان زمان بود که نارضایتی ها شکل علنی تر به خود گرفت اما با چند تظاهرات محدود و بیانیه و سخنرانی اعتراض فروکش کرد و مبارک مشغول به تدارک دیدن برای انتخابات ریاست جمهوری سپتامبر سال 2011 شد. انتخاباتی که به نظر می رسید وی با برگزاری آن سودای ریاست جمهوری پسرش را در ذهن دارد. اما به یکباره مرد 82 ساله مصری با چشمان خود مشاهده کرد که همتایش در کشور دیگری از شمال آفریقا، پس از 29 روز اعتراضات مردمی، کشورش را رها کرد و به عربستان پناهنده شد. زین العابدین بن علی، رئیس جمهور تونس هنگامی که نتوانست با نیروی سرکوب گر و اصلاحات دیرهنگام مردم را راضی کند شبانه از تونس خارج شد. اینگونه بود که جهان در سال 2011 وقایعی تا حدی عجیب را به نظاره نشست.
1) حال ریشه ی این دو اتفاق که به تغییراتی در این دو کشور آفریقایی انجامید از کجا شروع شد. تونس، حداقل در معماری و حتی فرم نیروهای پلیس مدلی قدیمی از کشور فرانسه است. کشوری که در این سالیان اخیر رشد اقتصادی خوبی داشته اما به دلبل عدم توزیع- تاحدی- یکنواخت ثروت و ضعف در ایجاد اشتغال با مردمی بیکار و فقیر روبرو شد. جوانی فارغ التحصیل و بیکار که با سبزی فروشی زندگی می گذرانده وقتی می بیند بساط دست فروشی او را جمع می کنند با به آتش کشیدن خود شعله اعتراضات در تونس را روشن می کند تا بساط بن علی برچیده شود. پس ازاین خودسوزی، مردم دست به اعتراض زدند و نزدیک یک ماه بعد رئیس جمهور را برکنار کردند و انقلابشان را «انقلاب یاس» نامیدند.
اما مصر، همانطور که گفته شد مردم برای رفع مشکلات به انتخابات پارلمانی و ریاست جمهوری امید بسته بودند که با به وجود آمدن وضع موجود ناامید از مشارکت سیاسی پس از پیروزی تونسی ها به خیابان ها آمدند. جالب اینجاست که جرقه این اعتراضات نیز با خود سوزی چند نفر زده شد.
به طور مشخص می توان مشکلات اقتصادی را عامل مهم در تونس دانست که بعدها جدی و سیاسی شد اما برخلاف گفته عده ای که ریشه انقلاب مصر را نیز اقتصادی می دانند به نظر می رسد مشکل اقتصادی با سیاسی همراه با هم به وجود آورنده ی اتفاقات بودند بدین صورت که مردم به دنبال راهکاری برای مشکل اقتصادی خود در سیاست بودند بعد از شکست تحمیلی در انتخابات پارلمانی دست به تظاهرات زدند. البته نباید دستگیری و تبعید فعالین سیاسی مخالف دولت و برگزیده شدن مبارک در هر دوره انتخابات ریاست جمهوری با آرای بالا را نادیده گرفت.
2) رویدادهای تونس و سپس مصر تحلیل گران و نظریه پردازان سیاسی را به بیان اظهارنظرهای متفاوت واداشت و حتی این بردداشت ها به دولتمردان و مردم کشورهای گوناگون کشیده شد. برای مثال این دو انقلاب را شبیه و ریشه در فلان انقلاب یا شورش کشوری دیگر دانستند. بجاست نکته ای ذکر شود. در نظریه پردازی سیاسی، دادن نظری قاطع و همه جایی منسوخ است. چرا که شرایط هر کشور با دیگری بسیار متفاوت است اگرچه ار نظر جغرافیایی نزدیک باشند. چرا که شرایطی مانند فرهنگ عامه، تعداد مذاهب و تعداد پیروان، پیشینه سیاسی، گروه ها و احزاب، رابطه با جامعه بین الملل، نوع حکومت و غیره ی دو کشور تفاوتی چشمگیر دارند. شاید تنها بتوان نظر کلی در این موضوع داد مانند اینکه حرکت مردم تونس و مصر تحولی در منطقه ایجاد خواهد کرد. آن هم به دلیل هم زمانی این رخدادها و نقش تأثیرگذار این دو کشور در دنیای عرب است. و یا اینکه تونس در 29روز و مصر در 18روز به پیروزی رسیدند این ممکن ست نشانه نوعی دگرگونی در روشهای اعتراضی در دنیا( به خصوص کشورهای جهان سوم) باشد.
3) جا دارد تا نگاهی کوتاه به مسئله گذار به دموکراسی هم بیندازیم. با مطالعه تحولات نزدیک به 30 سال اخیر در جهان توسط نظریه پردازان سیاسی و محققان و بررسی حرکت مردم مناطق گوناگون از نظامی غیردموکراتیک به دموکراتیک چند عامل برای گذار موفق یک کشور ارائه شده است(البته با در نظر گرفتن اختلافات ذکر شده)، در اینجا تنها دو عامل مهم بیان می شود: الف) حرکت مردم به صورت جامعه مدنی. هرگاه حرکت مردم به صورت توده ای باشد، توده، پتانسیل پذیرش یک ایدئولوژی را بیشتر از حرکت مدنی دارند. هنگامی مردم در قالب انجمن های مدنی قرار گیرند دیگر به راحتی زیر لوای ایدئولوژی نمی روند و به دور تفکر دموکراسی خواهی جمع می شوند (تونس جامعه مدنی ضعیف تری نسبت به مصر داشت) ب) اپوزیسیون قوی. وجود یک اپوزیسیون قدرتمند با پایگاه اجتماعی، سیاسی، اقتصادی مستحکم بسیار موثر است چرا که در مواقع سرنوشت ساز(مانند مذاکره دولت مصر با مخالفین) می تواند کارساز باشد و به گذار کمک کند و اگر این اپوزیسیون پایبند دموکراسی باشد گذار به دموکراسی مسالمت آمیز خواهد بود و منجر به دیکتاتوری جدیدی نمی شود.
اما همچنان بسیار زود است که در مورد آینده تونس و مصر سخن گفت و باید منتظر رخدادها و انتخابات آینده بود.
4) در پایان، رخ دادی در کشور مصر بسیار قابل تأمل است. اینکه با تمام مجروحان و کشته شدگان مخالفین مبارک، معترضین هیچگاه به غیر از دفاع از خویش کاری نکردند. حتی یک حامی حسنی مبارک را که به تنهایی مشغول شعار دادن بود بدون کوچکترین اهانتی پذیرا شدند. این بالاترین تساهل و مدارا در یک جامعه و حرکتی مردمی است.
بهنام رضایی زاده
با کمی دخل و تصرف - منتشر شده در اواسط تابستان 1390
Egypt Protest Night