دامون

وب شخصی

دامون

وب شخصی

۴ مطلب با موضوع «نقد دیگر» ثبت شده است

با نگاه موردی به پرفورمنس‌های کرمان

همیشه سوال بوده که آیا می‌توان بعضی کتاب‌ها را نخواند، بعضی فیلم‌ها را ندید، تئاترهایی را نرفت. با کمی تحقیق و تجربه می‌توان به جواب رسید. عمر آدمی آن‌قدر نیست که صرف مواردی بی‌فایده شود. هدف این نوشتار نه نقد یک نمایش خاص در کرمان بلکه نشان دادن نبود پشتوانه‌ی فکری مطالعاتی در قسمت‌هایی از هنر و ادبیات کرمان است. برای مثال نمایشی در کرمان اجرا می‌شود - با احترام به زحمت مجریان کار- که یک اشتباه فاحش در هنر کرمان بوده است. چند سال پیش گروه نمایشی مدعی اجراهای پرفورمنس در کرمان شد که در همان زمان با نقدهایی روبرو گردید. اما به نظر آن جریان تاکنون ادامه داشته و دارد. نمایش "منا" (در داخل پرانتز(پرفورمنس!)) از اواخر آذر‌ماه در پلاتوی نمایش کانون هنر به اجرا درآمد. اثری که می‌توان تنها نام نمایش بر آن نهاد تا پرفورمنس.


اجرای ویدئویی "گاهی انجام کاری به هیچ ختم می‌شود" (۱۹۹۷)

"فرانسیس آلیس" یک قطعه یخ بزرگ را میان خیابان‌های مکزیکو سیتی به مدت ۹ ساعت هل داد تا یخ به طور کامل ذوب شد.


عدم رعایت اصول حرفه‌ای از سوی نشریه‌ای که مدعی سابقه و حرفه‌ای بودن در استان کرمان است جای تامل دارد. در تاریخ چهارم آذر نشست تخصصی نقد رمان "تاریک ماه" به کوشش "کانون داستان نویسان کرمان" و اداره کل امور فرهنگی دانشگاه باهنر برگزار شد. هفته نامه‌ی استقامت در شماره‌ی 507 خود مورخ 7 آذر خبر این جلسه را درج کرد. خبری که در عنوان "اداره امور فرهنگی دانشگاه باهنر" را به تنهایی برگزار کننده‌ی جلسه دانسته و در حرکتی غیرحرفه‌ای تر عکس جلسه را برش داده و بدون درج نام عکاس به چاپ رسانده. نخست آنکه می‌توان به راحتی گفت که اکثر کارهای لازم برای برگزاری جلسه بر عهده ی کانون داستان‌نویسان بوده است. دوم آنکه برش عکس و درج آن بدون اجازه از عکاس در شان این نشریه نبوده است.


گزارشی از جلسه‌ی نقد در روزنامه‌ی فرهیختگان

«جلسه‌ی خوانش...» جمله‌ای است که این روزها در تبلیغ جلسات ادبی-هنری متفاوتی مشاهده می‌شود. ترکیبی که به صورت "خوانش کتاب"، "خوانش نمایشنامه"، "خوانش شعر" و غیره در عنوان‌ این جلسات جای گرفته نشان از بی‌اطلاعی و عدم وجود پشتوانه‌ی فکری در متولی امر است. "خوانش" نه به معنی خواندن بلکه معنای دیگری دارد. "خوانش" معنی قرائت، برداشت، استنباط می دهد. خوانش، تفسیر و برداشت ذهنی از یک متن است. دست یافتن به رهیافتی برای رسیدن به تفسیر متن مورد نظر است. برای مثال در علم ترجمه داریم: « نخستین مرحله از فرآیند ترجمه عبارت است از خوانش متن. عمل خوانش اولاً موضوع علم روانشناسی است، از آنرو که این عمل مربوط به نظام ادراکی ماست. خوانش، همانند ترجمه بیشتر فرآیندی ناخودآگاه است» و همچنین: «حتی نخستین خوانش فردی که مجهز به ابزارهایی که یک منتقد در اختیار دارد نیست، که به آن "خوانش ساده" (ingenuous reading)می‌گویند. خصوصیت خوانش، که پس از آنکه ادراک متن صورت گرفت شکل می‌گیرد، عبارت است از کوششی ناگهانی و ناخودآگاه از سوی خوانشگر جهت حدس زدن یا حس کردن اینکه چگونه متن به پیش خواهد رفت»، «خوانش، نخستین فرآیند از مجموعه فرآیندهایی است که متن پسین را به شکل به تفسیری از متن پیشین در می‌آورد که این تفسیر، ذهنی یا شخص محور (subjective)و ممکن الخطا ((fallible است. نشانه شناسی و فلسفه زبان کمک فراوانی به ما خواهند کرد تا ماهیت پیچیده‌ی خوانش را و ابعادی از آن که مربوط به تفسیر هستند، درک کنیم.»

این چند خط شاید تنها گوشه‌‌ای از معنی "خوانش" باشد. پس بهتر است به جای استفاده از ترکیب "خوانش کتاب" یا "خوانش نمایشنامه" از همان ترکیب قدیمی "کتاب خوانی" یا "خواندن کتاب" بهره ببریم. به امید اینکه تحقیق ادبی-هنری جای نمایش ادبی را بگیرد.

منبع نقل‌قول و بیشتر

«من به قدرت اجرا(پرفورمنس) اعتقاد دارم، نمی خواهم مردم را متقاعد کنم. می خواهم مردم آن را تجربه کرده و خود متقاعد شوند.»

«مارینا آبراموویچ»


در هفته گذشته پروفورمنس "خونابه" به طراحی و کارگردانی مجید برهانی و زینب صادقیان در نگارخانه "هومهر" با موضوعیت جنگ، خونریزی و نابودی تدریجی انسان معاصر اجرا شد. در این نوشتار هدف تنها یک نگاه گذرا بر این کار است و سعی شده از نقد لایه‌ی اجرایی(Performability) استفاده شود.