نقدی بر رمان "دود" نوشتهی حسین سناپور
(اگر رمان را خواندهاید)
روایت در رمان "دود" نوشتهی حسین سناپور توسط یک من_راوی صورت میگیرد. بازه زمانی هم یک شبانه روز است و البته در این بیستوچهار ساعت فلاشبکها و تداعیهایی نیز وجود دارند. داستان روایت روزگار حسام شاعر و روشنفکری بیعمل است که زندگی از هم پاشیده و بیمعنیای دارد. زندگی زناشویی وی به طلاق انجامیده و بعد از آن با زنهایی مختلفی که همه درگیر مشکلاتی شدید هستند ارتباط دارد.
نویسنده در توصیف بیعملی راوی به نسبت موفق بوده اما در پرداخت دیگر شخصیتها و همچنین در نشان دادن روابط ناموفق است. لادن که بیشتر از توصیفات و فلاشبکهای حسام شناسانده میشود، شخصیتیست محوری که باید به عمق برود ولی در سطح میماند و تیپ میشود. مهتاب و زهره شخصیتپردازی بهتری نسبت به لادن دارند، مجدد آنها هم ناقص میمانند و حتی خواننده زهره را بهتر از مهتاب_که زن سابق حسام است- میشناسد. باقی شخصیتها هم یا سطحی ماندهاند و تیپ شدهاند مانند مظفر یا کارکردی ندارند و میتوان آنها را حذف کرد مانند کبکانی.- ۱ نظر
- ۱۳ شهریور ۹۴ ، ۲۳:۵۶