- ۲۳ آبان ۹۱ ، ۲۲:۰۳
عقربه های ساعتم رو عوض کردم
عقربه های ساعتم رو عوض کردم
و حالا شاید چیزهای دیگه ای هم عوض بشن
شاید حالا
دیگه سر ساعت 2 صبح
بلند نشی
وسایلت رو جمع کنی
و برای همیشه بری.
شاید حالا بفهمی که خیلی زوده که بخوای بری
یا خیلی دیر
و برای هیمشه بمونی.
برایان پتن
ترجمه: بهنام رضایی
..................................
عکس شاید بیربط
بیدار شدن، زیستن
چگونه میتوان بی درد بیدار شد؟
بدون ترس باز شروع کرد؟
خواب من را میبرد
به قلمرویی که زندگی وجود ندارد
و ساکن می مانم بدون احساس.
چگونه تکرار کنم، روزی پس از روزی دیگر را
داستانی بی پایان.
چطور تاب آورم تصاویر ناگوار امروز و فردا را؟
چگونه محافظت کنم از خود در برابر زخم هایی
که واقعه را در من زنده نگاه می دارند؟
هر کاری شبه زمینی
جنون بنفش است.
و بیشتر ازهمه
زخمهایی که هر ساعت بر خود وارد میکنم،
شکنجه گرِ بیگناهی که دیگر نیستم؟
هیچ چیز جواب نمی دهد، زندگی بیرحم گشته.
کارلوس دروموند د آندراده
ترجمه: بهنام رضایی زاده
عکس:
The Machinist
Directed by Brad Anderson