- ۰۱ مهر ۹۱ ، ۱۱:۲۳
میتوانیم احساسات خود در مورد جهان اطراف را با هر دوی معنای شاعرانه یا توصیفی بیان کنیم. من ترجیح میدهم برای خودم از استعاره استفاده کنم. بگذارید خاطرنشان کنم: استعاری، نه نمادین(1). نماد در درون خود دارای یک معنی قطعی، قاعده ذهنی مشخص است، درحالیکه استعاره یک تصویر است. تصویری که دارای همان ویژگیهای متمایز به عنوان وانموده جهان است. تصویر _ برخلاف نماد_ در معنی نامحدود است. نمیتوان در مورد دنیای نامحدود با ابزاری محدود و مقرر سخن گفت. میتوان قاعده ای که نماد را تشکیل میدهد تجزیه و تحلیل کرد، در حالیکه استعاره درون خود، تنها دارای یک پیکره است. هر تلاشی برای دست زدن به آن سبب خرد شدنش میشود.
آندری تارکوفسکی
ترجمه: بهنام رضاییزاده
...................................................
1-symbolically
عکس:
Stalker
Directed by Andrey Tarkovskiy
بیدار شدن، زیستن
چگونه میتوان بی درد بیدار شد؟
بدون ترس باز شروع کرد؟
خواب من را میبرد
به قلمرویی که زندگی وجود ندارد
و ساکن می مانم بدون احساس.
چگونه تکرار کنم، روزی پس از روزی دیگر را
داستانی بی پایان.
چطور تاب آورم تصاویر ناگوار امروز و فردا را؟
چگونه محافظت کنم از خود در برابر زخم هایی
که واقعه را در من زنده نگاه می دارند؟
هر کاری شبه زمینی
جنون بنفش است.
و بیشتر ازهمه
زخمهایی که هر ساعت بر خود وارد میکنم،
شکنجه گرِ بیگناهی که دیگر نیستم؟
هیچ چیز جواب نمی دهد، زندگی بیرحم گشته.
کارلوس دروموند د آندراده
ترجمه: بهنام رضایی زاده
عکس:
The Machinist
Directed by Brad Anderson