من قرار نیست به نظر تو ایمان آورم اما می توانم این را قبول کنم که تو هم، او هم، آنها هم،... نظری دارند و فکری و عقلی همچون من.
در کنار هم زندگی کردن بسیار زیباتر است تا در پشت دیوارهای خانه.
اما چه راحت من و تو به جای تحمل دیدن هم و گوش به حرف هم و خندیدن با هم خنجری برگرفته و بر قلب و جسم زخم می زنیم.
آیا دیدن خون تو برای من زیباتر و جذاب تر از خود تو است؟!!!
و ما چه راحت...
- ۲ نظر
- ۱۲ اسفند ۸۹ ، ۱۹:۲۳