دامون

وب شخصی

دامون

وب شخصی

فهم صلح آمیز1

دوشنبه, ۱۴ آذر ۱۳۹۰، ۰۷:۴۲ ب.ظ

فهم صلح آمیز و فهم خشونت آمیز از دین

گفت و گو با مقصود فراستخواه

 

آیا بنیادگرایی های دینی در عصر جدید، در خود دین ریشه دارند یا نوع خاصی از قرائت ایدئولوژیک تمامیت خواهانه از دین هستند؟

کسانی معتقدند بنیادگرایی دینی مثلا در یک دین خاص ریشه دارد، برای نمونه می توان به میرفطروس اشاره کرد. او معتقد است ریشه بنیادگرایی اسلامی و فجایعی مانند 11 سپتامبر را باید در خصلت تعالیم اسلام جستجو کرد. او برای توجیه مدعای خود به تکرار حکم "قتال" در قرآن کریم اشاره می کند و نتیجه می گیرد که در این کتاب، گرایش به خشونت و تهدید و قتل و ارعاب وجود دارد. اما به نظر بنده مدعای وی (البته تنها برای نمونه به او اشاره کردم) هم در کبرای استدلال، محل ایراد است و هم در صغرای آن. نخست به ضعف کبروی قضیه اشاره می کنم: این که خود یک دین منشا بنیادگرایی باشد، ناشی از نوعی "ذات باوری" است و ذات انگاری در جای خود از نظر منطقی مورد انتقادات جدی قرار گرفته است. ادیان، هم بر حسب خاستگاه های اولیه و سپس تطور تاریخی و حتی جغرافیایی خود و هم بسته به شرایط جامعه و فرهنگ و وضعیت اقتصادی، اجتماعی و سیاسی پیروانشان، با کارکردهای متفاوت یا حتی متضادی ظاهر شده اند، به تعبیر هیوم در مقام یک فیلسوف دین، "مهم تر از این یا آن دین، وضع پیروان دین هاست"؛ چنین است که بهترین دین ها هم به دست مردمانی که گرفتار چرخه ی معیوبی از ساختارهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی نامطلوب شده باشند، با بدترین عقاید و اعمال ظاهر می شوند.

از سوی دیگر دانش "هرمنیوتیکس" به ما نشان می دهد که چگونه هر متن، گرسنه ی انواع معناهاست؛ بالاخره این مردم هستند که گزاره های متون دینی خود و حتی نصوص آن را چنین و چنان می فهمند، این فهم می تواند آزادمنشانه و صلح آمیز یا تمامیت خواهانه و دگرستیزانه باشد، هر چند تفسیرهای نیز یکسره فاقد منطق و قواعد "میان-ذهنی" نیستند و مشمول هرج و مرج و نسبیت مفرط نمی شوند، اما به هر حال در حد زیادی متنوع و متکثر هستند.

آیا منظور شما این است که در خود ادیان تا آن جا که به موضوع خشونت مربوط می شود، هیچ تفاوت واقعی وجود ندارد؟

چرا، تفاوت هایی هست، من منکر این حقیقت نیستم که میان ادیان و شرایع، واقعا تفاوت هایی وجود دارد، هر چند این تفاوت ها هم تا حد زیادی از وضعیت و شرایط ظهورشان و تکوین اولیه و تاریخی شان نشات می گیرد، ولی به هر حال، در متون و تعالیم برخی از آنها استعداد تفاسیر خشونت گرایانه و تمامیت خواهانه زیاد و در برخی اندک است. برخی، حجم شرعی بسیار و برخی، حجم شرعی کمی دارند، برخی پیامبران مانند پیامبر اسلام به اقتضای شرایط اجتماعی و سیاسی دوره ی بعثت و در جزیره العرب فاقد نظامات حقوقی مدون، مدینه ای را تشکیل داده اند، حکمرانی داشتند، با جنگ و اختلافات سیاسی درگیر می شدند و به قوانین سیاسی نیاز داشتند. نبوت آن حضرت با مقتضیات خاص زمامداری و اتفاقات مربوط به آن دوره درآمیخته است، ولی برای بعضی مانند حضرت مسیح، چنین مقتضیاتی نبوده است، ایشان در جایی مبعوث شدند که نظامات حقوقی و سیاسی مشخصی داشت و کار اصلی ایشان با زمامداری در نیامیخت، به همین دلیل صرفا رسالت معنوی خود را دنبال کردند و بیشتر به محبت فراخواندند. در نتیجه با دو نوع دین شناسی مواجه می شویم و همین طور است سایر ادیان که (با همه اشتراکات) هر کدام ویژگی های خود را دارند و در ساخت تعالیم آن ها تفاوت هایی هست. در عین حال، این مانع از آن نمی شود که از اسلام قرائت آزادمنشانه و برعکس از مسیحیت قرائت بنیادگرایانه صورت نگیرد و در تاریخ معاصر هر دو مورد قرائت را مشاهده می کنیم.



به این ترتیب، به نظر شما هر دینی هم مستعد فهم صلح آمیز و هم مستعد فهم خشونت گرایانه است؟

اجازه بدهید مثال روشنی بزنم. در دین بودایی، استعداد آلوده شدن به برداشت ها و گرایش های خشونت گرایانه بسیار اندک است، چون مفهوم صلح و آشتی در تعالیم بودا، وضوح بیشتری یافته است، با وجود این، در میان پیروان بودا نیز گروه هایی در ژاپن و جاهای دیگر هستند که میل به دیگر ناپذیری و افراط گرایی دارند و حتی دیگر بودایی ها را بدعت گذار می دانند. در این جا هم ملاحظه می کنیم که وضعیت و شرایط پیروان ادیان، در فهم و گرایش های دینی آنان نقش دارد.

دین بودایی که بنا بر خصوصیات غالبش، دینی غیرسیاسی است، گاهی بر حسب مقتضیات با سیاست درآمیخته می شود، آن هم به دو شکل کاملا متفاوت دموکراسی خواهانه و ضد دموکراتیک. حالت اول را در برمه می بینیم که طی دو دهه اخیر نظامیانی بر آن حاکم شده اند که دموکراسی خواهان را سرکوب می کنند و نام کشور را به میانمار تغییر می دهند. در برابر آن ها، راهبان بودایی، نوعی جنبش مدنی آزادیخواهانه راه انداخته اند. حالت دوم را در سریلانکا (جزیره سابق سیلان) می بینیم که بودیسم ابزاری برای حذف تامیل های هندو از این سرزمین سده است. پیش تر هر یک از دو قوم بودایی و هندو در این سرزمین حقی داشتند و با هم تقسیم قدرت کرده بودند، اما در طی چند دهه اخیر، در آن جا نوعی بودیسم افراطی شکل گرفته که که نه تنها حقوق شهروندی تامیل ها را نادیده می گیرد، بلکه به خشونت های وحشتناک و قتل عام آن ها دست می زند. در این نوع بودیسم، اعتقاد بر این است که بودا این سرزمین را به بودایی ها سپرده و از آنان خواسته است هویت بودایی آن را حفظ بکنند. حتی در قانون اساسی  هم تنها مذهب رسمی کشور را بودایی اعلام کرده اند.

 

.............................................................

فهم صلح آمیز و فهم خشونت آمیز از دین، گفت و گو با مقصود فراستخواه، ماهنامه آیین، شماره 22 و 23، شهریور و مهر 1388، ص64-65



 

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • دوشنبه, ۱۴ آذر ۱۳۹۰، ۰۷:۴۲ ب.ظ
  • بهنام رضایی زاده

نظرات  (۲)

گفتگو رو خونده بودم. انقد حرف هست که چیزی نمیگم. البته بیشتر در تایید داستان است. عکست تو حلقم.
سلام
از دین برداشت های زیادی میشه . خود قرآن میگه می تونه موجب گمراهی هم بشه ولی اینکه واقعا کدوم درسته ؟
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی