افسانه سیزف1
من از مطالعه درباره ی آن کسانی که خود را مواجه با مرگ می کنند و آنهایی که هوس زندگی را ده برابر افزون می دارند، درمی یابم که احتمالا دو نوع اندیشه هست. یک از آن لاپالیس1 و دیگری از آن دن کیشوت. این تعادلی است از وضوح و شور شاعرانه ای که می تواند در یک زمان بما اجازه ی دست یافتن به تأثر و روشنی را بدهد.
در موضوعی بدین حقارت و سرشار از هیجان، منطق علمی و کلاسیک باید جا خالی کند. این موضوع با حالت روحی حقیری ادراک می شود که در یک زمان باعث ظهور عقل سلیم و عاطفه و علاقه می گردد.
هرگز خودکشی را جز بسان یک پدیده ی اجتماعی توضیح نداده اند. برعکس در اینجا موضوع شروع رابطه میان اندیشه ی انفرادی و خودکشی مطرح است. چنین حرکتی در سکوت قلب بعنوان یک عمل بزرگ تمهید می شود که خود انسان هم آن را نمی بیند. یک شب گلوله یی شلیک می کند یا در آب غرق می شود.
از یک نفر مباشر املاک مستقلات که خودکشی کرده بود، برایمتعریف کردند که پنج سال پیش دخترش را از دست داده بود و در ظرف این پنج سال بکلی عوض شده بود. این ماجرا او را به تدریج تحلیل برده بود.
صحیح تر از این کلمه ای نمی توان انتظار داشت. شروع به فکر کردن، شروع به تحلیل رفتن تدریجی است. اجتماع در این مورد کاری از دستش برنمی آید. کرم در قلب خود انسان است باید این بازی زودگذر را دنبال کرد و فهمید: این بازی که در مقابل هستی گریزان از نور، روشن نگری را به همراه می برد.
...
.........................................................
1- سردار فرانسوی که در نبرد پاریس 1525 به قتل رسید، به افتخار وی سربازانش سرودی ساختند با چنین مضامینی: «یک ربع قبل از مرگش هنوز به حال حیات بود.»
افسانه سیزف، آلبر کامو، علی صدوقی، م.ع.سپانلو، نشر دنیای نو، تابستان 82، ص 51-52
پ.ن1: مطالب کتابها به دلیل رعایت حق کپی رایت به صورت بخش بخش اما مرتبت ارائه می شود.
- شنبه, ۱۲ آذر ۱۳۹۰، ۰۹:۲۹ ب.ظ
سلام
موفق باشید.
یاحق