دامون

وب شخصی

دامون

وب شخصی

نمی خواهد یک ابژه باشد

جمعه, ۱۱ آذر ۱۳۹۰، ۰۸:۱۸ ب.ظ

شاید نظرم اشتباه باشد اما؛ وقتی که یک فرد-انسان- در برخورد با فردی دیگر در امور مختلف رو به ابژه سازی بیاورد و  آن فرد را در قالب یک ابژه و خیال خود دربیاورد و به داستان سرایی ذهنی و خیالی خویش بپردازد روزی به نفرین و کینه می رسد. خارج کردن آدمیان از آنچه که هستند و قرار دادن آنها در سرزمین عجایب خود و ابژه ساختنشان مهری بر ناکامی شخصی و اجتماعی است. شاید قهرمان سازی/پروری ها از همین جا نشات می گیرد. نه همینطور است، -ذکر شده- که اینگونه بوده که مردمان، ضعف خود را در قهرمان برطرف ساخته اند. پس از ابژه کردن یک نفر، مرحله تداوم و غرق در دنیای ساختگی روی می دهد و موجودیت به طور کامل درگیرش می گردد و هنگامی چشم ها سوژه را جای ابژه ببینند و عینیت آدمی خود را بروز دهد، کاخ ساختگی فرو می ریزد.

آدم ها را در عینیتی که هستند باید شناخت نه در ذهنیت شخصی خود، محو در دیگری شدن انتحار است.

 

.........................................................

پ.ن1: نمی دانم ربط یا تناقضش در چیست ارتباط این ها با برخورد کانت با مسائل *نسی، که چون در این مسئله فرد در حد شی و ابزار فروکاسته می شود و انسانیت دور می افتد کانت مخالفت می کند.

پ.ن2: استفاده از "شاید" در تمام دست نوشت هایم زیاد است چرا که شک از بنیان های من است. که شاید روزی حرفم نقض شود.

بعد.ن: مانند همیشه فراموش کردم بخشی از متن را. در مورد پیش فرض قرار دادن در ذهن خود در مورد کلمات خاص یا چهره و غیره در برخورد با دیگران، به خصوص برای کسانی که داعیه دلسوزی یا درد دیگری دارند. باشد برای باری دیگر.


  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • جمعه, ۱۱ آذر ۱۳۹۰، ۰۸:۱۸ ب.ظ
  • بهنام رضایی زاده

نظرات  (۷)

این سوژه و ابژه معانی متفاوتی توی فلسفه های مختلف داره ولی به نظرم حرفت درسته در موردی که انسان می خواد نظر خودش رو تحمیل کنه یا خیالاتش اصلا به واقعیت کاری نداره .
پاسخ:
منظور من معنی ساده و اولیه ابژه و سوژه است نه به طور دقیق کانتی و نه هیدگری.
به نظر من ایندفعه را نمی بایست از کلمه شاید استفاده کنی، گر چه شک راهیست به حقیقت و البته نه همیشه.
بعد. ن را بنویس چون دگم شدن اینچنینی در کسان به ظاهر روشن بسیار زیاد است.
پاسخ:
باشه
  • محمدرضا عشوری
  • ابتدا صبح آمدم برای نظر گذاشتن نشد.

    چیزی که در ابژه سازی انسان ها جالب است شدت و ضعفش است نه بود و نبودش.
    ما همگی در برخورد هایمان با یک هستی برای خود دیگر سعی می کنیم وجود این هستی را دریابیم و چون هیچگاه نمی توانیم وقوف کامل داشته باشیم بسته به شناخت و وقوفمان ابژه سازی می کنیم. به نظر من هرچه شناخت کمتر ابژه بزرگتر و بیشتر می شود. جمله آخرت تقریبا غیرممکنه فقط می شه بهش نزدیک شد. چون علاوه بر ضعف شناخت ما ممکن است دچار ابژه سازی از طرف مقابل هم باشیم(مفهوم نقاب)
    پاسخ:
    ممنون
    نمی دونم چی باید بگم
  • باغبان جهنم
  • سلام
    یکم - نوشتارت کار عقلی ست ولی در عشق همین انتحار ست که عشق ست .
    دوم - در این امر الزام بر ختم به کینه نیست - به معنای یک نتیجه ی محتوم - ولی اصرار آدمی بر اسطوره سازی ست نه شناخت آن من عریان که با آن مخالفم .
    سوم - دل داه ی افسانه ی واهی / به ستایش کدامین اسطوره آمده ای / دل به تعبیر کدام مرد پوشالی بسته ای / تفسیر نیمه ی پر یک لیوان تهی ؟!
    پاسخ:
    این مطلب تنها در مورد عشق و معشوق نیست. در برخورد روزمره با آدم هاست، حتا پدر و مادر
  • باغبان جهنم
  • سلام
    من هم سعی کردم که به جز استثنای امر اشاره کنم جایی که عقل ناکارآمد ست یا حتا عبودیت .
    پاسخ:
    ممنون
    دقیقا ناکامی دنیایی حقیقی این بلا سر آدم میاره!
    شاید خوبه! دوسش دارم چون از خطا جلوگیری میکنه.
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی