برای آلبر کامو
يكشنبه, ۱۵ آبان ۱۳۹۰، ۰۹:۱۷ ب.ظ
کاترین (دختر کامو):
او هیچ وقت از خودش حرف نزد غیر از یک روز که او را غافلگیر کردم. پدر سرش را بین دو دستش گرفته بود و به من گفت: من خیلی تنها هستم.
پ.ن: هفتم نوامبر 98 امین سالگرد تولد
کاموست.
دامون
وب شخصی
حتی شنیدن این جمله هم دردناکه چه برسه به حسش!
کامو دستشُ یه بار گرفت به سرش، تنهایی رو ادعا کرد و دنیا یادش موند، بعد اونوخ اونائی که دنیا یادش نمی مونه اونارو، چقدر تنها باید باشند ..؟
پاسخ:
به یاد دنیا موندن مهم نیست به یاد تنها یک نفر موندن مهمه.(هرچند دیگر اون هم مهم نیست)
به یاد دنیا موندن مهم نیست به یاد تنها یک نفر موندن مهمه.(هرچند دیگر اون هم مهم نیست)
دردناکه، کامو رو هیچ کس نفهمید. اونایی که فهمیدن تنهاش گذاشتن و باعث تنهاییش شدن نمونه اش همین سارتر و دوبوار. متفکران وحشی بهترین اسمیه که به این زوج می تونم بدم. کامو همین الانش واسه ما قابل درک نیست هنوز نمی تونیم روحشو درک کنیم. همه کارای ترجمه شده اشو خوندم اما هر بار که دوباره بازشون می کنم چیزای جدید می فهمم. خوشحالم که با یه کامو دوست آشنا شدم
پاسخ:
من بیشتر دوست من
من بیشتر دوست من