دامون

وب شخصی

دامون

وب شخصی

۳۹ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شش درجه از آشوب درونی» ثبت شده است

باشد همه‌چیز همانطور که برنامه ریزی شده است تحقق یابد. باشد آنها باور کنند و باشد به احساساتشان بخندند. چون آنچه را که آنها احساس می نامند در واقع نیروی عاطفی نیست، اما تنها اصطکاکی مابین روح آنها و دنیای بیرون است. و مهمتر اینکه باشد به خودشان ایمان داشته باشند. باشد مانند کودکان درمانده باشند، چراکه ضعف چیز بزرگی ست، و قدرت هیچ نیست. وقتی کسی به دنیا می آید، ضعیف و  قابل تغییر است. زمانی که می میرد سخت و بی‌حس است.  زمانی درختی در حال رشد است، حساس و تغییرپذیر است اما وقتیکه خشک و سخت شد، مرده است. سختی و دوام همراهان مرگ‌ هستند. تغییرپذیری و ضعف تجلی طراوتِ بودن هستند. زیرا آنچه هرگز پیروز نمی شود سختی ست.

 

آندری تارکوفسکی

(Stalker)

ترجمه: بهنام رضایی

....................................

پ.ن: در ادامه مطلب بشنوید





عکس کاملا نامربوط:

4 Months, 3 Weeks and 2 Days

Written and Directed by Cristian Mungiu


برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید


The Ways – The Stranger

The Ways – Shaal

جهت خالی نبودن عریضه







گفت‌و‌گو با یوسف اباذری

به نظرم دارید از مطلب دور می افتید. شما با تفسیری دیگر، آن‌چه را در انگلستان اتفاق افتاده است توضیح دادید. وضعیت در آمریکا چگونه بود؟ ریگان چه کرد؟

تا اندازه‌ای حق با شما است. اما آن‌چه گفتم یعنی ظهور بورژوازی تازه‌به‌دوران رسیده، از هر حیث برای من مهم است. ظهور این پدیده همان چیزی است که پارادایم هایکی پرداختن به آن را بیهوده می‌داند. به عبارت دیگر جزو پروبلماتیک آن‌ها نیست. اما برای من جامعه‌شناس بسیار مسئله مهمی است و بعدا به این مسئله باز خواهم گشت. پرسیدید ریگان چه کرد. در تفسیری که هایکی‌های ایران از این واقعه به دست می‌دهند، جریان بسیار ساده است. تاچر و ریگان، سیاست‌هایی را که به‌طور عمده متکی بر آرای هایک بود در پیش گرفتند و نتایج خیر آن نصیب همه کشورها من‌جمله کشورهای رسته از فروپاشی شوروی و کشورهای جهان سوم شد. در اینجاست که می‌خواهم از واژه تبارشناسی(Genealogy)  استفاده کنم که تحلیل تک علیتی را رد می‌کند و معتقد است در پدید آمده پدیده‌ای خاص جریان های متفاوت و گاه متناقضی دخیل‌اند. تبارشناسی آن‌چه در آمریکا اتفاق افتاد و هم‌چنین سیاست‌های تاچری، هم وضعیت پیچیده آن زمان را نشان خواهد داد و هم دلایل ظهور بحران‌های فعلی را که قربانیان آن مردمان همه کشورها از آمریکا گرفته تا یونان و اسپانیا و ایتالیا و غیره هستند آشکارتر خواهد کرد.

دولت ریگان در مسائل اقتصادی تحت‌تاثیر دو جریان فکری اقتصادی قرار داشت که اتفاقا با یکدیگر اختلافات بسیاری داشتند. یکی جریان فریدمنی بود و دیگر اقتصاد عرضه (Offer Economics) که نماینده شاخص آن لافر(Laffer)  و رابرتز (Roberts) بودند. گروه فریدمن معتقد بودند نرخ بهره صوری را می بایست برای مبارزه با تورم افزایش داد تا با فزونی گرفتن نرخ بهره صوری از نرخ تورم، نرخ بهره حقیقی مثبت شود و افزایش یابد. این سیاست، سود سپرده‌های سرمایه‌داری کلان را افزایش می‌داد و از طرف دیگر از میزان تقاضای فزاینده جامعه سال‌های 70 برای دسترسی به اعتبار بانکی و پولی می‌کاست. به این ترتیب، از افزایش نقدینگی جلوگیری می‌شد و نرخ تورم کاهش می‌یافت. با اتخاذ همین سیاست بود که نرخ تورم از حدود سال‌های 1982-3 در آمریکا و در دو تا سه سال بعدی آن در اروپای غربی مهار شد. همان‌طور که گفتیم ریگان، از نظریات اقتصاددانان مکتب عرضه نیز استفاده کرد. اولویت این مکتب، نه مبارزه با تورم بلکه ایجاد شرایط مناسب بریا سرمایه‌گذاری و رشد اقتصادی فزاینده بود. این دو سیاست از حیث اقتصاد کلان با یکدیگر مخالف بودند اما ریگان هم‌زمان ایده‌های دو مکتب را اجرا کرد. سیاست های فریدمنی ریگان در مهار تورم موفق عمل کرد اما در ایجاد رشد اقتصادی ناکام ماند.

 

مهرنامه، شماره 18، صفحه‌ی 103-104

.................................................................

پ.ن:

Christmas Eve

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید